loading...
rmadridvsbarcelona
rmadridvsbarcelona بازدید : 76 جمعه 17 دی 1389 نظرات (0)
قسمت سی و چهارم جومونگ

تبعات انتقال قدرت 

 

گوموا بی هوش توی تختخواب افتاده و  مأوریونگ هم مثلاً برای درمان اومده بالا سرش و ادا یومی یول رو در میاد ولی هر چی اجی مجی میکنه و زور میزنه به سرانجامی نمیرسه

میاد بیرون به ملکه میگه که نشد .یونگ پو هم میگه تو که یه کار ساده یومی یول رو نتونستی بکنی چطور میخوای برامون کاهنی کنی . پزشک گوموا هم میگه دو راه وجود داره یا همین طور میمونه یا میمیره

یوهوا هم که دوباره شکست روحی خورده به یاد گذشته زده اعتصاب غذا کرده و افتاده توی تخت که یه دفعه به ذهنش میرسه که الان فقط جسم گوموا براش مونده و میره مراقبش باشه تا ملکه بلایی سرش نیاره و همین جسم ، جسد شه براش

و میره بالا سر گوموا اشک میریزه و میگه زودتر بلند شید که ملکه بابای من و همه رو در میاره

ملکه که فرصت رو مناسب میبینه به دادشش میگه ما که آخر محبور بودیم این کارو بکنیم حالا برنامه هامون افتاد جلو مملکت صاحب میخواد زودتر مقدمات کارو فراهم کن تا گوموا بلند نشده قدرت بیوفته دست تسو

وزیر بالگوئه موضوع رو توی جلسه وزیران مطرح میکنه و میگه این شاه دیگه برامون شاه نمیشه که طبق معمول با ژنرال هوک چی بحثش میشه وزیر بو هم سر رشته کلام رو دست میگیره و میگه فعلاً باید تسو عده دار امور بشه تا بعداً یه فکری بکنیم تسو هم فقط به خاطر مملکت قبول میکنه!! فقط ژنرال هوک چی مخالفه و یونگ پو که چشمهاش سیاهی میره

تسو هم اول از همه میره برای افراد گارد در قوطی تاب میده و ازشون بیعت میگیره و به جای سونگ جو نارو رو  جایگزین مقام جومونگ میگنه

 

یونگ پو هم از دور همه چیو زیر نظر داره و میفهمه که به بمب بست خورده تصمیم میگیره چراغ خاموش بره جلو و خفت رو بپذیره

نارو به تسو میگه این پست برام زیادی یه پست دیگه بهم بده که تسو میگه ای بابا این در برابر زحمات تو هیچه بزار چند روز بگذر تو میزارم جای ژنرال هوک چی ارتش زیر دستت باشه

یونگ پو هم میاد پیش تسو زانو میزنه و تبریک بهش میگه تسو میگه نترس ما هم خونیم تو با من باش هواتو دارم اونهم دوباره احساسی میشه و میگه من جونمو توی این راه میزارم!

ماری و بقیه که بی جومونگ شدن رفتن همون کافه تریا همیشگی که از زاویه جدیدی نشون داده شده نشستن و نوش میخورن  .اویی میگه من که دیگه توی اون صاحب مرده نمیمونم هیوبو هم میگه بمونیم چه کار زیر دست نارو باشیم به تسو خدمت کنیم ماری میگه شما چرا نمیفهمید باید بمونیم از مامان جومونگ مرافبت کنیم

همین موقع دوچی هم از اونجا رد میشه و شروع میکنه مسخره کردنشون که بی جومونگ شدین اومدین پایین شهر و از این حرفها که اویی و هیوبو بلند میشند یه شکم سیر کتکشون میزن

این هم حال روز سوسونوه که ماتم گرفته نشسته توی اتاقش و منتظر جومونگ بیاد . اوته که نگرانشه میره پیش یون تابال که اونهم میگه ولش کن باید خودش با این موضوع کنار بیاد تا مرد شه .همین موقع سایونگ میاد و میگه که بدبخت شدیم رفت تسو همه کار قصر شده

یون تابال هم سریع جلسه رو راه میندازه و سایونگ میگه همین روزهاست که تسو بزن پس گردن و بندازدمون بیرون رییس یل هم که همیشه آیه یاس میخونه میگه تقصییر سوسونوه که محلش نذاشت اوته هم میگه بیاید خودمون زودتر بریم گیرو سنگینتریم

ملکه هم به تسو میگه ننه الان وقتشه که قدرتتو نشون بدی و برای من انتقام بگیری باید کسایی که طرف باباتو گرفتن از سر راه برداری و اینقدر میگه که تسو رو میندازه جلو تا براش انتقام بگیره

تسو هم میگه چند تا از وزیرها رو دستگیر کنند که اونا هم از موضعشون در برابر ساچالدو کوتاه نمیان .تسو هم یکیشون رو میکشه و بقیشون میندازه زندان .یونگ پو هم که پی به وخامت اوضاع برده نزدیکه سکته کنه

وزیر امور خارجه و مالیات از ترس جونشون سریع میرن پیش وزیر بو شکایت میکنن که اونهم بهشون میگه اگه میخواید به سرنوشت اونها دچار نشین صداتون در نیاید توی نبرد قدرت این چیزها طبیعیه

 

تسو به وزیر بو میگه حرف مامانم رو گوش کردم این همه خونریزی کردم تو یکم نصحیتمون کن ببینیم باید چه کار کنم اونهم بهش میگه این چیزها اجتناب ناپذیره نباید کوتاه بیای باید توی دل مردم جا خودتو باز کنی لازمه اش اینکه هوای کاهنها رو داشته باشی

اونهم میره پیش مأوریونگ میگم میخوام جبران کنم وعده و وعید روی هم که اونهاهم  قول مساعد میدن که براش دعا کنن

رییس تاک هم برای یومی یول خبر میاره که گوموا هنوز توی کماست و تسو هم نسشته پشت رول قدرت گازشو گرفته

سوریونگ به یومی یول میگه بی یورها توی تمرکزاتش با خدایان نتونسته پرنده سه پا رو ردیابی کنه و از مدار خارج شده یومی یول هم میگه بلند شین بریم بویو ببینم گوموا چش شده

 

یوهوا هم شب و روز بالا سر گومواست به شدت ازش پرستاری میکنه

چونگو هم به ملکه میگه که یوهوا سفت و سخت چسبیده به شاه و تمام چیزهای که براش میارن چک میکنه ملکه میگه کم مونده دیگه بگه ما میخوایم کاریش کنیم

و بلند میکنه میره پیش گوموا و میگه اومدم شیفتو عوض کنم تو برو استراحت کن یوهوا میگه من هستم ملکه هم کفری میشه و میگه میترسی شوهرمو بکشم بیا برو به کارو زندگیت برس مردم پشت سرمون حرف در میارن که یوهوا کوتاه نمیاد و ملکه میره

فرمانده ارتش یودونگ هم با نفراتش اومده هیون تو تا به بویو حمله کنند که یانگ جو میگه نیازی به قشون کشی نیست بویو الان تو چنگ ماست

سولان به باباش میگه دوباره میخوای بری جنگ اینطور که تسو بدبخت میشه یانگ جو میگه این بار میخوام مذاکره کنم همین روزهاست که بند بساط عروسیتو جور کنم آماده باش و یکی از محافظها رو به نام هاو چن رو به عنوان جان نثار سولان منصوب میکنه

وانگ سو وانگ هم نامه یانگ جو رو به تسو میده که توش اتمام حجت کرده یا میایم جنگ یا باید دخترمو بگیری

تسو اول به مادرش میگه اگه میخوایم بویو رو نگه داریم باید با دختر یانگ ازدواج کنم که مامانش هم میگه قربون پسرم برم که به خاطر مملکت داره احساسات خودشو فدا میکنه!

تسو همه مقامات رو توی تالار جمع میکنه ولی روی صندلی گوموا نمیشینه و اول براشون شرایط ادامه جنگ و مملکت رو میگه و بعدش میگه تنها راه نجاتمون اینه که من با دختر یانگ جو مزدوج بشم و همه اینو پای فداکاری تسو میزارن

 

تسو دوباره میگه توک گو زیر دست موپالمو رو بیارن و اونهم مثل همیشه میترسه و میگه موپالمو شمشیر محکمتر از شمشیر هانیها ساخته

 

تسو سریع بلند میکنه میره کارگاه و جریانو مپرسه موپالمو هم که دیگه آرمانهاشو از دست داده انکار میکنه و تسو به نارو میگه تا نباشد چوب تر فرمان نبرد گاو و خر

ماری و رفقا به سونگ جو میگند که از ناور اجازه بگیره براشون تا محافظ قصر یوهوا بشن

همین موقع ناور موپالمو رو میاره و بهشون میگه شما این بابا رو باید ادب کنید که اونها راضی نمیشن ناور هم کفری میشه میخواد بکشدشون که سونگ جو وساطت میکنه

 

نارو خودش موپالمو رو شلاق میزنه ولی دهان موپالمو قرصه

سوسونو هنوز زانوی غم بغل کرده و زده عزلت نشینی که یون تابال میگه بس دیگه چقدر میخوای توی خونه بشینی تنگ دلمون بیا بیرون ببین دنیا دست کیه .تسو الان همه کار قصر شده و همین روزهاست که بفرسته سراغت بلند شو یه فکری بکن . همین موقع سایونگ خبر میار یومی یول اومده اونجا

یومی یول هم که دلش برای گوموا تنگ شده پی همه چیو به تن مالیده و به یون تابال میگه باید برم فصر نجاتش بدم بنده خدا گناه داره .سوسونو هم میگه صبر کن تا من یه راه پیدا کنم

و شب بلند میکنه میره قصر وبه یوهوا جریانو میگه و قرار میشه شب یوهوا همه رو مرخص کنه تا یومی یول بیاد کاروش بکنه

سوسونو سر راه تسو رو میبینه که تسو بهش میگه یادته توی خونتون چی بهت گفتم حالا میبینی که بیشتر از اونچه که بهت گفتم شدم اینقدر به فکر اون سقط شده نباش سوسونو هم جواب تاریخی میده و میگه من باید با چشمهای خودم ببینم که اون مرده تا تازه بیام بهت بگم باهات ازدواج نمیکنم .سوسونو از اونجا میره و تسو حسابی هویج میشه

ماری و بقیه یومی یول رو میارن قصر و سونگ جو همه رو مرخص میکنه تا بی سر وصدا بره بالا سر گوموا و مشغول شه

یومی یول میره بالا سر گوموا و تا میبیندش اشکش از دو چشمش در میاد ( نه مثل همه از یه چشم)

 

بند و بساط رو پهن میکنه و مشفول میشه و سونگ جو و بقیه بیرون پست میدن و مراقب اوضاعند

ملکه به تسو میگه درسته که سرت شلوغه و به کارهای کشور میرسی اما سری به بابات هم بزن که نگن به مرگش راضی بودی این یوهوا هم خودشو بدتر جسبونده به بابات ولش نمیکنه مردم پشت سرمون صفحه میزارن تسو میگه چه غلطها الان میرم پرتش میکنم بیرون که ملکه میگه ولش کن بزار این چند روز باقی مونده کنار گوموا باشه وقتی بابات مرد خودم به حسابش میرسم

موپالمو هنوز حرف نزده و تسو بهش میگه تو خدمات ارزنده ای برای بابام انجام دادی حالا من اومدم جاش بگو ساختی یا نه که موپالمو میگه نه تسو آزادش میکنه ومیگه پنج روز بهت وقت میدم باید برام بسازی اگه نساختی خودم میام توی اون خراب شده جلوی همه شمشیرت میکنم

تسو سر راه سری به گوموا میخواد بزنه که یوهوا بهش میگه الان دکتر داخله و گفته کسی نیاد داخل تسو میگه مریم داخل یه نگاه میندازم و میرم یوهوا میگه اصلاً چی شده بعد از ده روز یدفعه اومدی باباتو ببینی نکنه اومدی ببینی مرده یا نه میگه نفهمیدی دکتر اونجاست .تسو هم کوتاه میاد و میره

یومی یول هم از جون دل حسابی مایه میزاره تا اینکه گوموا چند ثانیه بهوش میاد و دوباره میره

یومی یول به یوهوا میگه من هم نتونستم کاری براش بکنم دوباره از هوش رفت دیگه از دست منم خارجه یوهوا میگه اگه بلند نشه بدبخت میشم و حسابی پته تسو رو میره روی آب و میگه اگه بهوش بیاد هم خدا میدونه تسو باهاش چه میکنه

تسو که تازه یادش اومده یوهوا بهش چی گفته دوباره بلند میکنه میره پیش گوموا و میگه یوهوا رو بندازن بیرون

فایل ورد مربوطه

قسمت سی و  پنجم : ازدواج تنها راه فرار

rmadridvsbarcelona بازدید : 66 جمعه 17 دی 1389 نظرات (0)
 قسمت سی و سوم جومونگ

آرزوهای بزرگی که بر باد رفتن

 

نیروهای بویو به اردوگاه هان حمله میکنند و یه جنگ بزن بهادر راه میوفته و افراد متشخص بویو هم هر کدومشون سرباز درو میکنن

گوموا هم که بدجور یاد دوران جوانیشی افتاده از قاقله عقب نموده و داره داغ دلشو خالی میکنه ژنرال هوک چی بهش میگه تا همین جا که اومدین هم خطرناکه برید عقب ما هستیم که گوموا میگه برو کنار ببنیم تازه گرم شدم و میره سمت چادر فرماندهی

دونگ سو هم میاد به یانگ جو میگه که اوضاع خرابه و باید فلنگو بست یانگ جو هم  سریع میپره روی اسب که گوموا میبیندش و  تازه آتش کینه از هانیها توی دلش شعله ور میشه

و میره دنبال یانگ جو که هر چی سرباز سر راهش میاد به دیار باقی میفرسته و کسی جلودارش نمیشه

 

جون دونگ هم اول خوب کار میکنه ولی تا یکی از زره پوشها میره سراغش بدجور ترس برش میداره و زخمی میشه

جومونگ هم تا صحنه رو میبینه در یه اقدام نمایشی روفت زره پوشه رو میاره . جون دونگ بهش میگه ما که رخت بربستیم تو انتقام بابا مامانمو ازشون بگیره و همین جمله شری برای بویو و بقیه میشه.جومونگ هم بلند میشه و یه ضرب تا میتونه سرباز میکشه

سوسونو و افرادش دورادور صحنه نبرد رو نگاه میکنند .سایونگ میگه حال کردین ایده من چقدر کمکشون کرد سوسونو میگه اگه جنگ به صبح بکشه نیروهای کمکی هان میرسه و اوضاع براشون وخیم بشه هر چی خواستن زود بهشون برسونید

جومونگ و  نفرات سر راه فرمانده جیم بون (به قول تی وی زن فان) رو خفت میکنن و جومونگ طرفو میکشه

گوموا هم که بدجور احساسی شده تنهایی میزنه به مقرر فرماندهی و هیچکی هم حریفش نمیشه تا اینکه با تیر کمان جلوشو میگیرن سونگ جو میاد کمکش که میگه تا سربازها نفهمیدن و بدبخت نشدیم بلندم کن بریم چادرم

 دونگ سو خبر مردن فرمانده جیم بون رو به یانگ جو رو میرسونه و میگه اوضاع خیطه و شکست خوردیم یانگ جو هم میگه عقب نشینی کنید و خودش هم سرفحشو میکشونه به جومونگ و با خفت و خواری فرار میکنه

فردا صبح جومونگ و سربازها بی خبر از حال گوموا سرود پیروزی سر میدن فقط تسو و یونگ ساکتن که جومونگ میره بهشون تبریک میگه و میگه شما برین به بابا گزارش بدین تا من آمار سربازها رو بگیرم ببینم چی به چیه و از اونجا میره یونگ پو میگه دیدیش همینطور پیش بریم خودش هم نخواد بابا ولیعهدش میکنه که تسو میگه بی خود مگه من مردم تا زنده ام نمیزارم

جومونگ به ماری و بقیه میگه برین دنبال هانیها و ببینید وضعشون از چه قراره و کجا میرن میخوام افراد رو جمع کنم برم جون بون و ییم دون رو بگیرم اونها هم میرن

جومونگ جسد جون دونگ رو که میبنه داغ دلش تازه میشه و شدیداً احساسی و همین موقع مان هو هم میاید و میگه فرمانده لیم دون با تعداد کمی سرباز جیم زده بریم سراغش اون هم با همون دامولیها در یه افدام بشدت حماسی میرن تا انتقام بگیرن

نارو هم سریع موضوع رو میزاره کف دست تسو که اونهم میگه تند بپر برو پیش یانگ جو بهش بگو .نترس ما پیروز شدیم یانگ جو خودش بلده چه کارکنه  که نارو هم قبول میکنه

رییس پیل خبر پیروزی بویو رو به سوسونو میده اونهم انقدر خوشحال میشه که انگار عرش الهی رو بهش دادن و به سایونگ میگه یه جایزه پیشم داری اون میگه تو چرا جومونگ باید بهم پاداش بده

گوموا هم زخم عمیقی برداشته و خبر نداره چی به چیه و میگه سریع زرمو بیارین تا کسی نفهمیده برم که بهم نیازه . تسو هم همین موقع میاد میاد و خبر پیروزی رو میده که گوموا میخواد بره پیش سربازها که میوفته و بی هوش میشه

نارو هم خبر بیرون زدن جومونگ از ارودگاه رو به یانگ جو میده اونهم به دونگ سو میگه سریع زره پوشها رو بفرستین سراغش

توی اردوگاه بویو سوسونو میره بالا سر زخمیها و خبرهای بد یکی یکی میرسه اول اوته میگه جومونگ ورداشته با دامولیها رفته تا فرمانده لیم دون رو بکشه که سایونگ میگه این پسر کله اش باد داره توی این وضعیت همچین خریت کرده و همین موقع رییس پیل میاد اونجا و میگه گوموا بیهوش شده

 

حال گوموا بدتر میشه و میره توی کما و طبیبش میگه باید سریع برشگردون قصر

 

یومی یول هم که انگار بهش الهام شده اتفاق بدی قراره بیوفته پریشون میشه که بی یورها بهش میگه پرنده سه پا ناپدید شده و نشونه بدیه یومی یول هم سریع به رییس تاک میگه یکیو بفرست بره برامون خبر بیاره چه اتفاقی برای جومونگ افتاده

جومونگ هم دنبال فرمانده لیم دون گذاشته و هنوز نرسیده

توی قصر ، مأوریونگ هم در حال مراوده با خدایان و استخاره گرفته که به ملکه میگه جون خودم این دفعه یه اتفاق خوبی برای تسو میوفته و آینده رو روشن میبینیم .ملکه هم با خنده جلوی یوهوا میگه خوب معلومه دیگه قراره ولیعهد شه و یوهوا حرصش در میاد و دلش مثل سیر و سرکه برای جومونگ جوش میخوره

تسو و یونگ پو آشفته شدن و منتطرن تا جومونگ بیاد یه خاکی تو سرشون کنند که مان هو  تنها فرد برکشته از دامولیها به تسو میگه وقتی فرمانده لیم دون رو کشتیم داشتیم برمیکشتم که زره پوشها خفتمون کردن و دمار از روزگارمون در اومد و همه رو کشتن جومونگ هم تا اون موقع که بهوش بودم دیدم زخمی شد و بعدش هم دیگه نفهمیدم چی شد تسو هم برای اینکه سه نشه در ظاهر ناراحت میشه و به ژنرال هوک چی میگه سریع افرادو بردار برین پیداش کنید

ماری و هیوبو از ماموریت بر میگردن و به افراد روحیه میدن تا به دو تا فرمانداریها حمله کنند و خوشحالند که هیوبو میگه دیدی سایونگ چه فکر بکری داشت همین موقع اویی میاد اونجا و بهشون میگه جومونگ مفعود الاثر شده و شادیشون رو عزا میکنه

شروع یک جدایی :

سوسونو هم در حال مداوا و پانسمان سربازهاست که اوته خبر رو بهش میده و شوک خیلی سنگینی به سوسونو وارد میشه 

بعد از اینکه به خودش میاد توی اون وضعیت بلند میکنه سریع میره سر صحنه که سایونگ و اوته هم دنبالش می تازونن تا خودشو به کشتن نشده

در همین راستا جلسه اضطراری تشکیل میشه و یونگ پو همه گناهها رو میدازه گردن جومونگ وزیر بو هم میگه  گوموا که رفته توی کما و جومونگ هم خدا رو شکر مفعول الاثره شده باید سریع یکی فرماندهی ارتشو بعهده بگیره که تسو میگه اول از همه باید مطمئن بشم جومونگ مرده بعداش یه خاکی تو سرمون میکنم

فرمانده زره پوشها به یانگ جو خبر میده که جومونگو وقتی تیر خورده دیدن که توی پرتگاه افتاده و به احتمال قریب به یقین دعوت حق رو لبیک گفته که یانگ جو از خوشحالی نیمدونه چه کار کنه همین موقع دونگ سو خبر بی هوش شدن گوموا رو به یانگ جو میده اونهم که دیگه انگار به عرش الهی رسیده میگه سریع تمام افرادو حاضر کنید و به ارتش یودونگ هم خبر بدین که تازه جنگ شروع شده

تیم تجسس به فرماندهی ژنرال هوک چی به رودخونه ای که احتمال میدن جومونگ توی اون افتاده باشه میرن و جستجو رو شروع میکنند سوسونو هم گریه کنان جومونگ رو صد میزنه تا اینکه یه جسد توی رودخونه میبنه و چنان کولی بازی در میاره در حد تیم ملی که رفت جام جهانی آرژانتین ۷۸ و میدوه بره توی رودخونه که اوته و سایونگ جلوش میگردن تا خودشو غرق نکرده و وقتی میفهمه جومونگ نبوده اینقدر گریه میکنه تا از هوش میره

 

کلیپ مربوطه

سوسونو رو میبرن به چادر که به هوش نمیاد و اوته حسابی نگرانش میشه

 

وزیر بو به تسو میگه حال کردی چه به سودت شد هم جنگ رو بردیم هم جومونگ کشته شد به یونگ پو بگو شاه رو ببره بویو و تا تنور داغه به جیم بون حمله کن تسو که جرات و شهامت جومونگو نداره مردد میشه که همین موقع نارو خبر میاره که یانگ جو دوباره میخواد حمله کنه و ارتش یودنگ هم داره میرسه وزیر بو ترس برش میداره و میگه باید سریع جیم بزنم که بدبخت شدیم .تسو هم میگه باید با یانگ جو حرف بزنم  و صلح کنیم

مذاکره صحرایی بین طرفین برگزار میشه تسو به یانگ جو میگه بیا آتش بس کنیم بریم پی کارو زندگیمون یانگ جو میگه همین نه خانی اومده نه خانی رفته خیلی زرنگی جومونگ که مرده بابات هم فعلاً توی آسمونهاست وجداناً میشه حمله نکنم تسو میگه شاید الان اگه حمله کنیم تا قبل از اینکه ارتش یودونگ برسه کارتونو بسازیم ولی من که دلم راضی به جنگ نبود .بابام هم که رو به قبله شده شاید تقی به توقی خورد و من شاه شدم انوقت دلت نمیخواد سولانتو ملکه کنم

تسو برمیگرده اردوگاه و میگه کاسه کوزه رو جمع کنید بریم بویو یونگ پو که از جنگ خوشش اومده و هی میخواد خودی نشون بده میگه برای چی برگردیم مگه من مردم افرادو بدین برم باباشو در بیارم که تسو میگه یعنی من علقم به اندازه تو نمیرسه باید همین پیروزی رو که بدست اوردیم برداریم بریم بعداً میگند ما خودمون نخواستیم بجنگیم

تسو میره بالا سر گوموا و میگه هی روزگار کجایی بابا که ببینی سوگلیت مفعود الاثر شده و من همه کاره شدم نمیخوای بیایی بزنی توی گوشم اومدی جنگ تا آرزوهای بزرگتون رو تحقق ببخشی ولی ورق بدجور برکشت حالا نوبت منه که بتازونم و داغ دلمو خالی کنم

همقطاریها جومونگ میرند پیش تسو و برای تحقق اهداف جومونگ و رسیدن به آرمانشو التماس روی التماس میزند که بزار بریم جنگ که تسو جوابشون رو نمیده و یونگ پو میگه ما دیگه پیروز شدیم و بسمونه

سوسونو بهوش میاد سایونگ بهش میگه باید جمع کنیم بریم بویو اینهمه زو زدیم همه چی به نفع تسو تمام شد

 

سوسونو میزنه توی دشت نگاری که تسو میاد اونجا و مثلاً میخواد از دلش در بیاره و بهش میگه به خاطر کمکهای شما جنگ رو بردیم وقتی رسیدیم بویو بهتون پاداش میدم اینقدر به فکر جومونگ سقط شده نباش تا کی میخوای خودتو اذیت کنی که سوسونو میگه اون نمرده فقط گم شده

و بلند میکنه میره سمت رودخونه و یاد خاطراتی که با جومونگ داشته میوفته .برگستوان اسب سوسونو هم در نوع خودش جالبه

در کارگاه موپالمو بالاخره موفق میشه به قولش عمل کنه و ایندفعه شمشیر جدیدی میسازه که شمشیر ساخت خود کشور هان رو میشکنه و به آرزوی چندین سالش میرسه

ارتش بویو برمیگرده و مودوک هم سریع جریان رو به یوهوا میگه که اونهم دچار شک روحی شدید میشه

تسو میره فصر و ملکه میاید به استقبالش و حسابی خوشحال میشه و بهش میگند که گوموا توی کماست ولی اون دوباره حال و احوال تسو رو میپرسه تا اینکه گوموا رو توی تخت میارن به قصر

 

کاروان یون تابال هم برمیگرده و سوسونو میره تو آغوش باباش و گریه میکنه

حال روز موپالمو هم بعد از شنیدن خبر تعریفی نیست

ملکه (وون هو) که ذوق مرگ شده به تسو میگه مأوریونگ هم پیش بینی کرده بود که اتفاق خوبی برات میوفته من حدسم ولیعهدی بود ولی الان تو باید جای باباتو بگیری تسو هم میگه صبر کن یه بابای من از این کسانی که زجرمون دادن در بیارم که توی تاریخ با خط درشت بنویسن

فایل ورد مربوطه

 

قسمت سی و  چهارم : تبعات انتقال قدرت

 

rmadridvsbarcelona بازدید : 66 جمعه 17 دی 1389 نظرات (0)
rmadridvsbarcelona بازدید : 141 جمعه 17 دی 1389 نظرات (0)
» عکسهای هانیه توسلی

بیوگرافی هانیه توسلی:

نام: هانيه توسلي

تاريخ تولد: 1356

خواهر هما توسلي (نويسنده و منتقد)

هانیه توسلی، متولد  1356، همدان؛ وقتی نمایش پدر دوست‌داشتنی با بازی او، در یکی از جشنواره‌های تئاتر، در تبریز روی صحنه رفت، نصرالله قادری که به عنوان داور آنجا حضور داشت، هانیه توسلی را برای بازی در نمایش پدر انتخاب کرد. یک سال پس از آن، در فیلم کوتاه روی جاده نمناک (مهدی کرم‌پور) و سریال غریبه (جواد اردکانی) بازی کرد و سرانجام با شام آخر وارد عرصه حرفه‌ای سینما شد.
او دانش‌آموخته ادبیات نمایشی در دانشگاه آزاد است و علاقه‌مند به عکاسی و نقاشی. در نمایش‌های قرمز و دیگران و گل‌های شمعدانی (محمد یعقوبی) بازی کرد که به خاطر دومی، کاندیدای دریافت جایزه شد. همچنین نمایش باله روی سطرهای بی‌معنی (لیلی عاج) با بازی بداهه او مورد توجه قرا گرفت و  2  سال پیش به خاطر بازی در شب‌های روشن (فرزاد موتمن) در جشن خانه سینما تحسین شد و امسال با یک شب در کن حضور داشت. شام آخر اولین فیلم به نمایش درآمده از هانیه توسلی و محمدرضا گلزار بود، زوجی که پس از آن مسیری متفاوت را پیمودند، گلزار به سینمای تجاری پیوست و توسلی سعی کرد در فیلم‌های جدی‌تری بازی کند. به این ترتیب پس از بازی در  2  فیلم «بدنه‌ای، در شب‌های روشن، در یکی از  2  نقش اصلی جلو دوربین رفت و اجرای موفقی داشت. موفقیت نسبی این فیلم نزد مردم و منتقدان و جایزه‌ای که برد، این بازیگر جوان را خیلی زود چهره کرد. دقت و حوصله او در انتخاب نقش‌هایش به نحوی است که پس از یک تجربه ناکام، دیگر کار تلویزیونی نکرد، گاهی در تئاتر کارش را ادامه بدهد و هراسی از بازی در نقش‌های کوتاه نداشته باشد. تاکنون وی در  9  فیلم بلند بازی کرده که  3  تای آخری هنوز نمایش داده نشده‌اند، فیلم‌هایی که هر کدام می‌توانند چیزهای تازه‌ای درباره‌اش به ما بگویند. یک شب جزو معدود فیلم‌های سینمای ایران است که با حضور بازیگری حرفه‌ای، در عرصه جهانی مطرح می‌شود. کافه ستاره ظاهرا یک فیلم کاملا تجاری است با بازیگران متعدد و سرانجام زمان می‌ایستد، طبق گفته کارگردانش، فیلمی است متکی بر بازیگر، هانیه توسلی تنها بازیگر این فیلم علیرضا امینی است. نکته قابل ذکر در مورد نحوه ورود هانیه توسلی به سینما این است که ورودش همزمان شد با دوران احیای کتایون ریاحی و توجه به نقش اصلی او در شام آخر، بازیگران دیگر را به حاشیه می‌راند، اما توسلی که در یک ملودرام معمولی، نقش مکمل را بر عهده داشت و سپس فیلم کاملا ناموفق اثیری (محمدعلی سجادی) را تجربه کرد، در گام سوم، موقعیت خویش را در حد یک بازیگر محبوب ارتقا داد. این محبوبیت حاصل بازی در فیلمی تجاری نبود و همین مسئله چهره تازه‌ای را برای او به همراه داشت. درست در زمانی که می‌رفت تا در نقش زنان روشنفکر فیلم‌های مختلف کلیشه شود، جلو دوربین سامان مقدم قرار گرفت. فیلم‌ها  - 1379: روی جاده نمناک، 1380: شام آخر / پنج عصر (کوتاه) / اثیری / شب‌های روشن، 1381: گاهی به آسمان نگاه کن، 1382: جایی برای زندگی / یک شب، 1383: کافه ستاره (نفستو حبس کن)، 1384: زمان می‌ایستد

عکس های  هانیه توسلی










عکس های  هانیه توسلی


http://www.pix2pix.org/pic/mive%20mamnooe%20extra/11_8607130372_L600.jpg










عکس های  هانیه توسلی


   

 

rmadridvsbarcelona بازدید : 501 جمعه 17 دی 1389 نظرات (0)
» عکس هاي يانگوم

عکس های کمیاب از یانگوم بازیگر سریال جواهری در قصر



عکس های کمیاب از یانگوم بازیگر سریال جواهری در قصر









عکس های کمیاب از یانگوم بازیگر سریال جواهری در قصر











عکس های کمیاب از یانگوم بازیگر سریال جواهری در قصر




























عکس های کمیاب از یانگوم بازیگر سریال جواهری در قصر



rmadridvsbarcelona بازدید : 130 جمعه 17 دی 1389 نظرات (0)
» عکس های لاله اسکندری

بیوگرافی لاله اسکندری:

نام اصلي: لاله
نام خانوادگي اصلي: اسكندري
تاريخ تولد: 1354
مليت: ايران

فارغ التحصیل گرافیک از دانشگاه آزاد اسلامی در سال ١٣٧١.
خواهر: ستاره اسکندری (بازیگر).
خواهر: سارا اسکندری (چهره پرداز).
شروع فعالیت سینمایی با بازی در فیلم "متولد ماه مهر" در سال ١٣٧٨.
با بازی در فیلم "متولد ماه مهر" به سینما آمد و با فیلم "شراره" مطرح شد.
با بازی در مجموعه تلویزیونی "خاک سرخ" استعدادهایش به معرض نمایش گذاشت و با بازی در نقش زنی که حرف نمی زند در فیلم "این زن حرف نمی زند"، بازی قابل توجهی از خود ارائه داد.
   با بازی در فیلم   متولد ماه مهر به سینما آمد و با فیلم   شراره مطرح شد.
با بازی در مجموعه تلویزیونی خاک سرخ استعدادهایش به معرض نمایش گذاشت و با بازی در نقش زنی که حرف نمی زند در فیلم این زن حرف نمی زند ، بازی قابل توجهی از خود ارائه داده است.

 

عکس های لاله اسکندری







عکس های لاله اسکندری





عکس های لاله اسکندری







عکس های لاله اسکندری







عکس های لاله اسکندری




   
rmadridvsbarcelona بازدید : 194 جمعه 17 دی 1389 نظرات (0)
ه امروز دمای هوا صفر درجه باشه و فردا دوبرابر امروز سردبشه، هوای فردا چند درجه است؟



پيشاپيش سال 1387 را تبريك مي گوييم. انجمن دور انديشان



عاقد خطاب به عروس آیا وکیلم شما را با مهریه هزار لیتر بنزِین و چهار عدد کارت سوخت به عقد دائم آقای ... در بیاورم؟عروس رفته ماشینش رو گازسوز کنه
rmadridvsbarcelona بازدید : 650 جمعه 17 دی 1389 نظرات (0)
عکس های سریال سه در چهار 3x4

گزارش كامل و تصويري از سريال سه در چهار 3x4

خنداندن، كاري بسيار دشوارتر از خنديدن است. آنقدر منتقد و ناظر داريم كه گاه تعدادشان حتي از توليدكنندگان و مخاطبان هم افزون‌تر مي‌شود. پس شهامت مي‌خواهد و جسارت كه بخواهيد چنين مردمي را بخندانيد.در اين شرايط 3در4 تنها مجموعه تلويزيوني است كه با بضاعت محدود خود تلاش مي‌كند، در انتهاي يك روز كاري، درست در زماني كه پدرهاي خانواده روي كاناپه‌ي خانه لم مي‌دهند و بچه‌ها شب‌هاي پس از امتحان را تجربه مي‌كنند، تلاش مي‌كند، تا آنها را بخنداند، شب‌هاي آغازين تابستان امسال با 3در4 كمي رنگ و بوي متفاوتي دارد كه چرا كه اگر برق داشته باشيد احتمالا مي‌توانيد حال و روز خودتان را با يكي از بازيگران اين مجموعه همانندسازي كنيد.راستي چرا به هم لبخند نمي‌زنيم؟ چرا از شادبودن و نشاط ديگران لذت نمي‌بريم؟ چه برسر ما آمده كه بخش بيشتر انرژي‌مان را صرف تخريب ديگران مي كنيم؟ از درون خراب هستيم و هميشه به دنبال مچ‌گيري از اين وآن هستيم! كمي براي خنديدن برنامه‌ريزي كنيم. دمي براي شادنمودن قلبي كوچك بينديشيم. به زندگي لبخند بزنيم، به يكديگر لبخند بزنيم وسرانجام اينكه حداقل اجازه ندهيم خنديدن‌مان سهميه‌بندي شود!

 

 

 

هميشه شروع خيلي سخته، مثل صفحه سفيدي كه تا قبل از خط خطي شدن وحشتناك به نظر مي‌‌رسه اما كافيه شروع كني و كلمه اول روش حك بشه، ديگه اگه خيلي طالب باشي و البته كاربلد، تا آخرين سطر صفحه آخر ادامه مي‌‌دهي. مثل همه كاراي ديگه. شايد اولين كلمه خيلي مهم و فلسفي و زيبا نباشه اما مطمئنا صفحه‌هاي بعدي حرف‌هاي زيادي براي گفتن خواهند داشت.

4×3 هم صفحه دوم از كارگرداني مجيد صالحي است. صفحه اول كارگرداني‌اش با مجموعه‌اي به نام «آشتي‌كنان» پر شد؛ مجموعه‌اي سفارشي با مضمون پزشكي و پيام‌هاي بهداشتي. حرف‌هاي زيادي زد. از حق نگذريم خيلي بدخط و نازيبا هم نبود اما مهم اين‌كه از صفحه اول بتوني چيزي ياد بگيري و در صفحات بعدي به كار بگيري.

اگر مجموعه 4×3 طرفدار زيادي پيدا كرده، مطمئنا تجربه قبلي صالحي بي‌تاثير نيست هرچند عده‌اي دوست دارن و عادت كردن به ساز مخالف زدن و مدام نام‌هاي بزرگي كه در تيتراژ مي‌‌بينن رو عاملي اصلي مي‌‌شمرن... نام‌هايي مثل بهرام بهراميان، رضا عطاران، محمدحسين لطيفي و... اين نام‌ها هم بودن و هم نبودن... در جاي خود به عنوان مشاور بودن و همه نقش‌هايي كه اون دسته خاص بهشون نسبت مي‌‌دن، نبودن. براي كساني مثل ما كه از كمي اون‌طرف‌تر همراه و همگام ساخت 4×3 بوديم، واضح و مبرهن است كه سيدمجيد صالحي بيش از آنچه كه در شرح وظايفش مطرح شد، كار كرد و مايه گذاشت.در هر حال از نظر مخاطبان تلويزيون دومين برگ از دفتر كارگرداني اين جوان 33 ساله خوب پر شد.
 

حرف‌هاي پشت دوربين

چند دقيقه‌اي با مهدي بدرلو برنامه‌ريز و مدير توليد كار همراه شديم تا سر از چند و چون اين حرف‌ها درآوريم. او مي‌‌گويد:

  در اين مدت حرف‌هاي زيادي در مورد اين كار نوشته و گفته شد كه بيشتر آنها درست نيست مثلا اين‌كه كار با لطيفي شروع شد و بعد مجيد صالحي اضافه شد.

  ارديبهشت 86، هسته اوليه 4×3 تشكيل شد كه آقاي لطيفي به همراه آقاي روستايي (تهيه‌كننده) طرح را به آقاي بهراميان دادند. آن زمان فقط يازده قسمت فيلمنامه آماده بود ولي از همان ابتدا مشخص شده بود كه 26 قسمتي است. شايد ابتدا، حضور محمدحسين لطيفي در اين گروه، ايشان را به عنوان كارگردان معرفي مي‌‌كرد اما همان روزهاي اول بود كه از طرف شبكه، آقاي لطيفي را معرفي كردند براي كار «نردباني بر آسمان».  مجوز 4×3 از سه يا چهار سال قبل توسط حسن روستايي (تهيه‌كننده) گرفته شده بود.  پانزدهم ارديبهشت كارگردان ديگري غير از صالحي براي كار انتخاب شد به نام رامبد جوان كه كار رو شروع كنند. منتهي جوان چند تغيير رو در فيلمنامه اعمال كرد كه نظر هسته مركزي رو جلب نكرد. از اين روجوان رفت به سراغ «نشاني».

 بعد از اين جريان بود كه حسن روستايي به مجيد صالحي اعتماد كرد. صالحي پيش از اين، يك كار ساخته بود و در سريال «ترش و شيرين» علاوه بر بازي، به عطاران مشاوره هم مي‌داد. او هم جواب اين اعتماد رو به خوبي داد.

  در مورد كارگرداني مجيد صالحي خيلي حرف‌هاي ضد و نقيض عنوان مي‌‌شه از جمله: روستايي به عنوان تهيه‌كننده، لطيفي رو به عنوان كارگردان مي‌‌شناسه و صالحي رو قبول نداره و... حتي يك بار من خودم سركار بودم و از خبرگزاري به من زنگ زدند كه فلاني كارگرداني مي‌‌كنه، صالحي روبه‌روي من بود و من احساس كردم حتما اينجاست كه نبايد آدم به چشم‌هاي خودش هم اعتماد كنه!!

 

http://tinypic.com/m8jv41.jpg

  وقتي نام‌هاي بزرگ زياد مي‌‌شه، خوراك شايعه هم به مراتب زياد مي‌شه اما خدا رو شاهد مي‌‌گيرم هيچ‌كدام از اينها در حد يك اسم نبودن و هركدام در جايگاه خودش كمك مي‌‌كرد و البته اين ضعف كارگردان نيست. يك كارگردان مي‌‌تونه از آدم‌هايي كه كارشون رو قبول داره، مشاوره بگيره.

  مجيد صالحي به همراه عطاران و عليرضا مسعودي از همون روزهاي اول كه هسته اوليه تشكيل شد، به عنوان مشاور هنري و بازيگردان، مشاور كارگردان ، نويسنده انتخاب شدن و بعد از اين محمود رضايي به عنوان كارگردان تلويزيوني انتخاب شد كه در كارهاي قبلي عطاران مثل «ترش و شيرين» هم حضور داشت و من بسيار ازشون ياد گرفتم در خصوص نحوه اداره كردن پروژه!

  4×3 در شب‌هاي وحشتناك سرد زمستان 86 فيلمبرداري مي‌شد، هنوز نرسيديم به سكانس‌هايي كه در شب‌هاي 17 درجه زير صفر مقابل دوربين رفت و ما شب كار بوديم.

 وقتي مجيد صالحي به عنوان كارگردان معرفي شد، آقاي بهراميان در سمت مجري طرح چون مي‌خواست صالحي راحت باشد اداره كار رو همه جوره به او سپرد. همين اختيار تام باعث حضور علي صادقي، آقاي كاسبي، مهران رجبي و...شد.

  از جايي كه فيلمنامه با فيلمبرداري يكي شد برنامه‌ريزي به من سپرده شد، پيش از اين حميد همتي اين كار رو انجام مي‌داد.

  قرار بود كار نوروزي باشد كه پانزده قسمت هر روز پخش بشه و مابقي هفته‌اي سه بار و خدا اين لطف رو به بقيه سريال‌هاي نوروزي كرد كه كار ما در نوروز پخش نشه! چون ادعا مي‌كنم اگه پخش مي‌شد بهترين سريال نوروزي لقب مي‌گرفت.  خيلي‌ها مي‌گفتن عطاران در حد يك اسم در اين كار بوده اما به جز خواندن تيتراژ ابتدايي، در خيلي از سكانس‌هاي ما حضور فيزيكي داشت و به مجيد مشاوره مي‌داد از جمله سكانس فينال و سكانس مسجد كه پخش شد، هر چند او خودش در پروژه ديگري جلوي دوربين بايد مي‌رفت حتي چند تا از لوكيشن‌هاي ما با نظر مستقيم عطاران انتخاب شد.

  به نظرم ما اگه مدام اسم‌ها را چك كنيم كه كي بوده و كي نبوده انرژي بيش از اندازه و زحمتي كه مجيد صالحي براي كار گذاشته را مي‌بريم زير سوال و اين به نظرم از انصاف به دور است. مجيد خيلي خوب كار كرد كه خدا رو شكر تا اينجا جواب داده و بعد از اين هم سكانس‌هاي بهتري را هم خواهيم داد.

  شبي كه برف بسياري باريده بود و ادارات تعطيل شد ما بالاي تونل رسالت فيلمبرداري داشتيم، بنده خدا آقاي رجبي تا زانو توي برف فرو رفته بود ولي به زيبايي ارائه نقش مي‌كرد.

  روتوش نهايي مونتاژكار با بهرام بهراميان است، با اين‌كه خيلي مشغله داره، ولي هر شب از هفت بعدازظهر تا پنج صبح سر مونتاژ حاضر مي‌شه.

  بودجه اين كار خيلي كم بود اما نه در حدي كه در برخي جاها عنوان مي‌شد كه براي ساخت موسيقي بايد مي رفتيم سراغ آكاردئوني‌هاي پارك ملت.

  در اين كار بيش از 80 لوكيشن داشتيم.

  غلو 4×3 مثل طنزهاي ديگه نيست، درسته كه خيلي سطح پايين صحبت مي‌كنيم اما تمام اين حرف‌ها، دكترمآبانه و روانشناسي شده است.

  جايي عنوان شده علي صادقي بالاترين دستمزد رو گرفته اما اينطور نيست. در كل، تموم دوستاني كه حضور داشتن، پول خوبي گرفتن. خيلي قاطع اين حرف رو مي‌زنم چون كارهاي قبل و بعدشون رو خبر دارم كه از اين كمتر گرفتن.

  علي صادقي براي اين كار خيلي زحمت كشيد و انرژي زيادي گذاشت. با اين‌كه كمردرد داشت اما به رو نمي‌آورد، هرچند ما هم سعي مي‌كرديم زياد اذيتش نكنيم، همينطور آقاي رجبي، آقاي كاسبي هم كه استادند.

  بازيگران ديگري هم وارد قصه مي‌شن مثل شهرام قائدي، خود صالحي و مجيد ياسر، يعني در هر جايي كه احساس شده كمي مردم خسته مي‌شن و بازيگران تكراري، يك بازيگر وارد كار مي‌شه.اگر امروز اين كار گرفته به خاطر اين‌كه خيلي‌ها انرژي گذاشتند.    

در پايان اين كار به مانند همه كارهاي ديگه با تمام مشكلاتي كه داشت ساخته شد و عنوان كردن قسمت‌هايي از تلخي‌ها و مشكلاتش از شيريني‌كار نمي‌كاهد و اگر مي‌بينيد اين روزها مخاطبان زيادي را يك شب در ميان پاي جعبه جادويي مي‌‌نشاند به خاطر اين است كه توليدكنندگانش از بازيگران تا عوامل پشت صحنه و تداركات انرژي زيادي برايش گذاشتند.

بيوگرافي بازيگران اصلي:

مجيد صالحي: در شهريورماه سال 1354 در تهران متولد شد، دو خواهر دارد و مجرد است. بازيگري را به طور جدي از سال 72 با كلاس‌هاي سمندريان آغاز نمود.

 علي صادقي؛ در سال 1359 متولد شده، در رشته كامپيوتر تحصيل كرده و سال 75 به طور حرفه‌اي وارد بازيگري شد.

 محمد كاسبي؛ چهارم خرداد سال 1330 در تهران ديده به جهان گشود و در رشته بازيگري و كارگرداني سينما تحصيل كرده است.

 مهران رجبي؛ در بيستم ارديبهشت سال 1340 در كرج متولد شد و هم‌اكنون هم ساكن اين منطقه است. تحصيلاتش را در رشته گرافيك به اتمام رساند.

 اشكان اشتياق؛ متولد ششم تيرماه 1361 در تهران داراي مدرك كارداني گرافيك.

 شهره لرستاني؛ 1345 سال تولد اوست. اوج بازي‌اش «ليلي با من است» و آغاز بازي‌اش با فيلم «نياز» عليرضا داودنژاد.

  مجيد صالحي‌: سعي كردم با سه در چهار لبخندي بر لبان مردم بنشانم. هميشه از سبك كارهاي عطاران لذت مي‌بردم او اجتماع را خوب مي‌شناسد و زيبا هم نشان مي‌دهد. اين كار برداشتي است آزاد از كارهاي دوست خوبم رضاي عزيز.

  علي صادقي: در روزهاي سختي فيلمبرداري انجام مي‌شد، سرماي وحشتناك سال پيش، اما وقتي كار رو مي‌بينم تمام اون سختي‌ها رو فراموش مي‌كنم و خستگي از تنم بيرون مياد.

  محمد كاسبي: كار كه خيلي سخت بود اميدوارم نتيجه خوب باشد.  مهران رجبي: كار با اين گروه خاطرات خوشي را برايم رقم زد.

  مجيد ياسر: خوشحالم كه گروه به من اعتماد كرد و من رو به جمع سه در چهاري‌ها در وهله اول و خانواده‌هاي ايراني راه داد.

  مريم سلطاني: با توجه به شرايط سخت فيلمبرداري، تمام عوامل به‌خصوص مجيد صالحي براي كار ‌خيلي زحمت كشيدند... اميدوارم حاصل خوبي داشته باشد و اين محصول خوب چيزي نمي‌تواند باشد جز رضايت مردم.

ناديا دلدار گلچين از آن دسته بازيگراني است كه سال‌ها در صحنه هنر ايران مشغول بازيگري است. بازيگري قابل كه هنر را تمام و كمال درك كرده. او در هجدهم ارديبهشت سال 1339 به دنيا آمده، ثمره ازدواجش دو فرزند دختر است كه اولي گريمور مي‌‌باشد و دومي گرافيست، او يك نوه پسر هم به نام فرهاد دارد.دلدارگلچين پيش از اين‌كه به بازيگري روي بياورد، در رشته موسيقي تحصيل مي‌كرد اما به خاطر علاقه فراوانش به بازيگري، جذب اين حرفه شد.

حرف‌هاي جلوي دوربين

 

 

  چندي پيش باخبر شديم صالحي به خاطر كار بي‌وقفه و بدون استراحت از يك سال پيش براي 4×3 به دليل سابقه بيماري قلبي، دو شبي را در بيمارستان بستري شده اما به دليل تعلق خاطري كه به اين كار داشته، علي‌رغم توصيه پزشك با رضايت خود مرخص شده.

  علي صادقي و مجيد صالحي در كار خيلي خوب با هم هماهنگ شدن، اين را در قسمت‌هاي آتي به خوبي حس خواهيد كرد. ما در پشت صحنه شاهد اين موضوع بوديم.

  بازي متفاوت محمد كاسبي و مهران رجبي و البته بي‌نقص شهره لرستاني و ناديا دلدارگلچين به خوبي نمايان است.

  اشكان اشتياق هنوز بازي در سريال «زير آسمان شهر 1» را در اذهان دارد. او پس از مدت‌ها در قاب تلويزيون حاضر شده.

  پسر كوچك سيروس در اين سريال پسرعموي مجيد صالحي است و نوه آقا رحمان در اين مجموعه خواهرزاده علي مسعودي نويسنده كار است.

 

 

عکس های بازیگران سریال سه در چهار


محمد کاسبي[رحمان]

محمد کاسبي[رحمان]



شهره لرستاني[حنا]



مريم سلطاني[طلا]





علي صادقي[بيژن]



اشکان اشتياق[کيوان]

اشکان اشتياق[کيوان]









سريال سه در چهار 3x4




سريال سه در چهار 3x4





سریال سه در چهار



مجيد ‏صالحي



علي صادقي[بيژن]



مهران رجبي[سيروس]





مجيد ‏صالحي


سريال سه در چهار 3x4:

نويسنده: عليرضا مسعودي.
کارگردان: مجيد صالحي.
مشاورکارگردان: رضا عطاران.
تهيه کننده: حسن روستايي. ‏
مجري طرح: بهرام بهراميان.
تدوين: مريم نفريه، رضا مطهري.
مديرتصويربرداري: مرتضي نجفي.
طراح گريم: ‏مهرداد ميرکياني.
طراح صحنه و لباس: حسين عالي نژاد.
موسيقي: اميد کرامتي.
بازيگران: محمد کاسبي[رحمان]، ‏مهران رجبي[سيروس]، علي صادقي[بيژن]، شهره لرستاني[حنا]، مريم سلطاني[طلا]، اشکان اشتياق[کيوان]، مجيد ‏صالحي، مصطفي راد، مختارسائقي،. شمسي فضل الهي.
بیژن پیشدادی، شهرام قاعدی، مجید شهریاری، محمد رضا حق‌گو، محمد برسوزیان و مجیدیاسر

sms30

rmadridvsbarcelona بازدید : 136 جمعه 17 دی 1389 نظرات (0)
خداوند تضمین ننموده است : که تا ابد سرحال و سرخوش و بدون بیماری باقی خواهیم ماند .
خداوند تضمین ننموده است : که عمر بالا و بلندی خواهیم داشت .
خداوند تضمین ننموده است : که در زندگی با هیچ مشکل و چالشی رودرو نشویم .
خداوند تضمین ننموده است : که زندگی همیشه بر وفق مرادمان باشد .
خداوند تضمین ننموده است : که .................................................
اما
تضمین نموده است : :
اگر یک قدم
آنهم فقط یک قدم
بسوی او و در راه او پیش نهیم
او ما را یار و مددکار خواهد بود .

۱- تو دیاری که گل عاشق میشه... خر آواز میخونه... ماهی گریه می کنه... طوطی حرف میزنه... چه اشکالی داره گراز اس ام اس بخونه!!!

2- ما از شماحمايت ميكنيم. (سازمان حمايت از حيوانت وحشي)

3- اون چیه که اولش منم. بعدش تویی . آخرشم زبونه؟!..........نمیدونی؟!......... گل گاو زبون

4- سبز ترين سبزه ها تقديم تو باد. (سازمان پخش علوفه ي دام)

5- ديشب خوابتو ديدم، با يه لباس خوشگل نارنجي اومدي در خونه‌مون، هر چي گفتم بيا تو، نيومدي! گفتي كار دارم، برو آشغالاتو وردار بيار.

6- با تولد دومین گوسفند شبیه سازی شده دیگه نیمیتونم بهت بگم دنیا دیگه مثل تو نداره.

7- فووووووووت... فووت... فوووووووووووت... فووووووووووووووووووووووووووووووت... فوت فوت فوت... فوووووووووووووووت...!!! (مزاحم اس ام اسی)

8- تو مثل خورشید می مونی چون با همون نگاه اولت فهمیدم که از پشت کوه اومدی!

9- اگه يه روز تو خيابون از کنار يه گنجشک رد شدي اون نپريد فکر نکن دوستت داره بدون تو رو آدم حسابت نکرده!

10- امروز روز جهانیه پوکیه استخوانه...!کله پوک روزت مبارک.

11- آسمان را ستاره زيبا مي كند، باغ را گل، عشق رامحبت، چشم را اشك، تو را جراحي پلاستک!

12- ببخشيد بي موقع مزاحم شدم. آب خوردى آفتابه رو كجاگذاشتي؟

13- دستات رو دور کمرم حلقه کن . لباترو روی لبام بزار و از شیرینی وجودم استفاده کن ( از طرف نوشابه زمزم)

هر توفیق بزرگی ایجاب می کند که مسئولیت بپذیرید ... در تحلیل نهایی، صفت مشترک همه آدم های موفق توانایی در قبول مسئولیت است.


مایکل کوردا، سردبیر سایمون اند شوس

sms42

rmadridvsbarcelona بازدید : 128 جمعه 17 دی 1389 نظرات (0)
رسول خدا (ص) فرمودند : فاطمه (س) بانوی بهشتی است که به صورت انسان روی زمین در آمده ؛ هرگاه مشتاق بهشت می گردم ؛ فاطمه (س) را می بویم.
علل الشرایع ص ۷۲ - نور الثقلین ج۳- ص ۱۱۹



گفتم دوستت دارم نگاهي به من کرد و گفت:چند تا؟ دستام رو بالا آوردم و تمام انگشتهاي دستمو نشونش دادم اما اون به کف دستام نگاه مي کرد که خالي بود...



هيچ وقت رازت رو به کسي نگو. وقتي خودت نميتوني حفظش کني چطور انتظار داري کسي ديگه‌اي برات راز نگهدار



کسي که خيلي دوستت داره هميشه نگرانته به خاطر همين بيشتر از اينکه بگه دوست دارم مي گه مواظب خودت باش


گابريل گارسيا ماركز:آدمي فقط در يك صورت حق دارد به ديگري از بالا نگاه كند:و آن هنگاميست كه بخواهد دست ديگري كه بر زمين افتاده بگيرد تا اورا بلند كند



قانون 20 نيوتون ميگه : اگه تو خيابون راه ميرين يه دفعه يه چيز گرم و نرم رو سرتون احساس کردين مطمئن باشين که از اون بالا کفتر مي آيد



فيلمهاي در حال اکران : به خاطر 1 ليتر بنزين - من ترانه 1000 ليتر بنزين دارم - رستگاري قبل از ساعت 12 امشب - رايحه خوش بنزين - ب مثل بنزين -علي بنزيني - بنزيني ها - بازي بنزين - مرد بنزيني - پسر بنزين فروش - دو کارت با يک بنزين- بنزين فصل- مي خواهم بنزين بزنم! - ديشب بنزين زدم آيدا- سفر به پمپ بنزين- بازگشت بنزين- از ميدون تا پمپ بنزين- دزدان بنزين- سالهاي سهميه بندي



جديترين جمله عشاقانه - تو بنزين من هستي



يکي اونقدر واسه دوست دخترش نامه میفرسته که بالاخره دوست دخترش با نامه رسون ازدواج میکنه



زندگي آرام است مثل آرامش يك خواب بلند

زندگي شيرين است مثل شيريني يك روز قشنگ

زندگي رويايي است مثل روياي ِيكي كودك ناز

زندگي زيبايي است مثل زيبايي يك غنچه ي باز

زندگي تك تك اين ساعتهاست

زندگي چرخش اين عقربه هاست

زندگي راز دل مادر من

زندگي پينه ي دست پدر است

زندگي مثل زمان در گذر است



اشكي كه بي‌صداست پشتي كه بي‌پناست دستي كه بسته است پايي كه خسته است دل را كه عاشق است حرفي كه صادق است شعري كه بي‌بهاست شرمي كه آشناست دارايي من است ارزاني شماست



اي مرغ سحر عشق ز پروانه بياموز كان سوخته را جان شد و آواز نيامد اين مدعيان در طلبش بي خبرانند كان را كه خبر شد خبري باز نيامد



كاش ميشد قلب ما از ياس بود

تك تك گلبرگ آن احساس بود

پاك و سبز و ساده و بي ادعا

كاش ميشد بهتر از الماس بود

كاش ميشد عشق را تفسير كرد

عاشقي را با محبت سير كرد





از یکی مپرسن " ربنا آتنا في الدنيا حسن و في الاخره حسن و قنا عذاب النار " يني چي ؟!ميگه يني " اين دنيا خوبه حسن ولي آخرت خيلي خطرناکه حسن



زاغکي قالب پنيري ديد .........به دهان گرفت و زود پريد.................بر درختي نشست در راهي...........که از ان مي گذشت روباهي.............روباه مي ياد پاي درخت مي گه:چطوري جيگر؟................جيگرتو بخورم خام خام.................چه سري چه دمي ايول بابا اخر سر و دمي تو به مولا...............نيست بالاتر از مشکي رنگي............... مشکي رنگ عشقه...........يه دهن برامون اواز بخون بينيم................کلاغ پنيرو گذاشت زير بالش و گفت: انرزي هسته اي حق مسلم ماست!



چند سوال: چرا وقتي باطري کنترل تلويزيون تموم مي شه دکمه هاي اونو محکمتر فشار ميديم؟

چرا اگر به کسي بگيد که در فضا 4 ميليارد ستاره وجود داره باورش ميشه ولي اگر بهش بگيد رنگ ديوار خيسه خودش با دست امتحان مي کنه تا مطمئن بشه؟

چرا براي انجام مجازات اعدام با تزريق آمپول سمي، از سرنگ استريل استفاده مي کنن؟

چرا تارزان ريش و سيبيل نداره؟

آيا ميشه زير آب گريه کرد؟





كاش ميشد قلب ما از ياس بود تك تك گلبرگ آن احساس بود پاك و سبز و ساده و بي ادعا كاش ميشد بهتر از الماس بود كاش ميشد عشق را تفسير كرد عاشقي را با محبت سير كرد


معادله خيلي جالب: سن خودت رو ضرب در 4 کن.با 14 جمع کن.حالا تقسيم بر 3 کن. و ازش فاکتوريل بگير. عدد به دست اومده رو در اندازه قد خودت ضرب کن. بعد از اينکه نتيجه رو به دست آوردي، براي اسگول بعدي بفرست!



20 . . . . . . . . . . .

. 19 . . . . . . . . . . .

. 18 . . . . . . . . . . .

. 17 . . . . . . . . . . . . 16 . . . . . . . . . . . . 15 . . . . . . . . . . . . 14 . . . . . . . . . . . . 13 . . . . . . . . . . . . 12 . . . . . . . . . . . . 11 . . . . . . . . . . . . 10 . . . . . . . . . . . . 9 . . . . . . . . . . . . 8 . . . . . . . . . . . . 7 . . . . . . . . . . . . 6 . . . . . . . . . . . . 5 . . . . . . . . . . . . 4 . . . . . . . . . . . . 3 . . . . . . . . . . . . 2 . . . . . . . . . . . . 1 . . . . . . . . . . . . دينگ دينگ، طبقه همكف!



ضرب المثل جديد :

1- چاه مکن بهر کسي ، خسته ميشي

2- ديگ به ديگ چيزي نمي گه

3- شلوار مرد که دو تا شد ، حال مي کنه

4- گر صبر کني ، زير پات علف سبز مي شه

5- صلاح مملکت خويش ، رئيس جمهور داند

6- جوجه رو هروقت بشمري جيک جيک مي کنه

9- کوه به کوه نمي رسه ، ميّت رو زمين نمي مونه

10 - آشپز که دوتا شد هيچ کدوم غذا درست نمي کنن

۱۱- پاتو از گليمت درازتر نکن ، پات دراز مي شه شلوار به پات کوتاه مي شه



یکی مزرعه اي ميخره 2سانتي متر در 8 کيلومتر !!!! ميگن اين چه زمينيه ؟؟چي ميخواهي بکاري ؟؟؟؟ ميگه به اميد خدا ماکاروني





rmadridvsbarcelona بازدید : 193 جمعه 17 دی 1389 نظرات (0)
عکس های فیلم حرکت اول

 


تیرداد کیانی، پوریا پورسرخ الناز شاکردوست و لیلا اوتادی

الناز شاکردوست ، علی صادقی

لیلا اوتادی، الناز شاکردوست ، علی صادقی

تیرداد کیانی

لیلا اوتادی

تیرداد کیانی، پوریا پورسرخ الناز شاکردوست و لیلا اوتادی

علی صادقی ،  الناز شاکردوست و لیلا اوتادی

بهمن دان

پوریا پورسرخ

لیلا اوتادی،



 الناز شاکردوست



الناز شاکردوست ، علی صادقی ، پوریا پورسرخ، لیلا اوتادی، تیرداد کیانی

الناز شاکردوست

الناز شاکردوست

 فيلم‌بردار «حركت اول» نخستين ساخته بلند فرهاد نجفي می باشد.اين فيلم به تهيه‌كنندگي مرتضي شايسته و با بازي الناز شاكردوست، پوريا پورسرخ، تيرداد كياني، ليلا اوتادي، علي صادقي و مجيد مشيري از 4 اسفندماه مقابل دوربين رفته است. «حركت اول» يك پروژه اكشن با جلوه‌هاي خاص است كه از تروكاژهاي ويژه كامپيوتري در آن بهره گرفته شده است.
ساير عوامل اين فيلم عبارتند از: نويسنده: فرهاد نجفي، پيمان عباسي، مدير تصويربرداري: عليرضا رجايي مقدم، مديرتوليد: هادي انباردار، طراح گريم: مسعود ولدبيگي، طراح صحنه و لباس: آيدين ظريف، صدابردار: اميرحسين رسولي، موسيقي: امير توسلي، برنامه‌ريز و دستيار اول كارگردان: محترم ملكي، جلوه‌هاي ويژه كامپيوتري: فرهاد نجفي، منشي صحنه: نرجس ابراهيمي، عكاس: محسن بيگلري
ديگر بازيگران: بهمن‌ دان، مهدي صفايي،‌مهراج محمدي، پرويز شفيع‌زاده، مهرداد نقيبي، سيد ابراهيم بحرالعلومي، مهرداد نيكنام، آرزو پوروصال، ليلا جهانديده، پريا عطايي و ... بازيگر خردسال: پرهام فلاح و محصول: موسسه هدايت فيلم

sms19

rmadridvsbarcelona بازدید : 140 جمعه 17 دی 1389 نظرات (0)
رسول خدا (ص) فرمودند : فاطمه (س) بانوی بهشتی است که به صورت انسان روی زمین در آمده ؛ هرگاه مشتاق بهشت می گردم ؛ فاطمه (س) را می بویم.
علل الشرایع ص ۷۲ - نور الثقلین ج۳- ص ۱۱۹

گفتم دوستت دارم نگاهي به من کرد و گفت:چند تا؟ دستام رو بالا آوردم و تمام انگشتهاي دستمو نشونش دادم اما اون به کف دستام نگاه مي کرد که خالي بود...

هيچ وقت رازت رو به کسي نگو. وقتي خودت نميتوني حفظش کني چطور انتظار داري کسي ديگه‌اي برات راز نگهدار

کسي که خيلي دوستت داره هميشه نگرانته به خاطر همين بيشتر از اينکه بگه دوست دارم مي گه مواظب خودت باش

گابريل گارسيا ماركز:آدمي فقط در يك صورت حق دارد به ديگري از بالا نگاه كند:و آن هنگاميست كه بخواهد دست ديگري كه بر زمين افتاده بگيرد تا اورا بلند كند

قانون 20 نيوتون ميگه : اگه تو خيابون راه ميرين يه دفعه يه چيز گرم و نرم رو سرتون احساس کردين مطمئن باشين که از اون بالا کفتر مي آيد

فيلمهاي در حال اکران : به خاطر 1 ليتر بنزين - من ترانه 1000 ليتر بنزين دارم - رستگاري قبل از ساعت 12 امشب - رايحه خوش بنزين - ب مثل بنزين -علي بنزيني - بنزيني ها - بازي بنزين - مرد بنزيني - پسر بنزين فروش - دو کارت با يک بنزين- بنزين فصل- مي خواهم بنزين بزنم! - ديشب بنزين زدم آيدا- سفر به پمپ بنزين- بازگشت بنزين- از ميدون تا پمپ بنزين- دزدان بنزين- سالهاي سهميه بندي

جديترين جمله عشاقانه - تو بنزين من هستي

يکي اونقدر واسه دوست دخترش نامه میفرسته که بالاخره دوست دخترش با نامه رسون ازدواج میکنه

زندگي آرام است مثل آرامش يك خواب بلند

زندگي شيرين است مثل شيريني يك روز قشنگ

زندگي رويايي است مثل روياي ِيكي كودك ناز

زندگي زيبايي است مثل زيبايي يك غنچه ي باز

زندگي تك تك اين ساعتهاست

زندگي چرخش اين عقربه هاست

زندگي راز دل مادر من

زندگي پينه ي دست پدر است

زندگي مثل زمان در گذر است

اشكي كه بي‌صداست پشتي كه بي‌پناست دستي كه بسته است پايي كه خسته است دل را كه عاشق است حرفي كه صادق است شعري كه بي‌بهاست شرمي كه آشناست دارايي من است ارزاني شماست

اي مرغ سحر عشق ز پروانه بياموز كان سوخته را جان شد و آواز نيامد اين مدعيان در طلبش بي خبرانند كان را كه خبر شد خبري باز نيامد

كاش ميشد قلب ما از ياس بود

تك تك گلبرگ آن احساس بود

پاك و سبز و ساده و بي ادعا

كاش ميشد بهتر از الماس بود

كاش ميشد عشق را تفسير كرد

عاشقي را با محبت سير كرد

از یکی مپرسن " ربنا آتنا في الدنيا حسن و في الاخره حسن و قنا عذاب النار " يني چي ؟!ميگه يني " اين دنيا خوبه حسن ولي آخرت خيلي خطرناکه حسن

زاغکي قالب پنيري ديد .........به دهان گرفت و زود پريد.................بر درختي نشست در راهي...........که از ان مي گذشت روباهي.............روباه مي ياد پاي درخت مي گه:چطوري جيگر؟................جيگرتو بخورم خام خام.................چه سري چه دمي ايول بابا اخر سر و دمي تو به مولا...............نيست بالاتر از مشکي رنگي............... مشکي رنگ عشقه...........يه دهن برامون اواز بخون بينيم................کلاغ پنيرو گذاشت زير بالش و گفت: انرزي هسته اي حق مسلم ماست!

چند سوال: چرا وقتي باطري کنترل تلويزيون تموم مي شه دکمه هاي اونو محکمتر فشار ميديم؟

چرا اگر به کسي بگيد که در فضا 4 ميليارد ستاره وجود داره باورش ميشه ولي اگر بهش بگيد رنگ ديوار خيسه خودش با دست امتحان مي کنه تا مطمئن بشه؟

چرا براي انجام مجازات اعدام با تزريق آمپول سمي، از سرنگ استريل استفاده مي کنن؟

چرا تارزان ريش و سيبيل نداره؟

آيا ميشه زير آب گريه کرد؟

كاش ميشد قلب ما از ياس بود تك تك گلبرگ آن احساس بود پاك و سبز و ساده و بي ادعا كاش ميشد بهتر از الماس بود كاش ميشد عشق را تفسير كرد عاشقي را با محبت سير كرد

معادله خيلي جالب: سن خودت رو ضرب در 4 کن.با 14 جمع کن.حالا تقسيم بر 3 کن. و ازش فاکتوريل بگير. عدد به دست اومده رو در اندازه قد خودت ضرب کن. بعد از اينکه نتيجه رو به دست آوردي، براي اسگول بعدي بفرست!

20 . . . . . . . . . . .

. 19. . . . . . . . . . .

. 18 . . . . . . . . . . .

. 17 . . . . . . . . . . . . 16 . . . . . . . . . . . . 15 . . . . . . . . . . . . 14 . . . . . . . . . . . . 13 . . . . . . . . . . . . 12 . . . . . . . . . . . . 11 . . . . . . . . . . . . 10 . . . . . . . . . . . . 9 . . . . . . . . . . . . 8 . . . . . . . . . . . . 7 . . . . . . . . . . . . 6 . . . . . . . . . . . . 5 . . . . . . . . . . . . 4 . . . . . . . . . . . . 3 . . . . . . . . . . . . 2 . . . . . . . . . . . . 1 . . . . . . . . . . . . دينگ دينگ، طبقه همكف!

ضرب المثل جديد :

1- چاه مکن بهر کسي ، خسته ميشي

2- ديگ به ديگ چيزي نمي گه

3- شلوار مرد که دو تا شد ، حال مي کنه

4- گر صبر کني ، زير پات علف سبز مي شه

5- صلاح مملکت خويش ، رئيس جمهور داند

6- جوجه رو هروقت بشمري جيک جيک مي کنه

9- کوه به کوه نمي رسه ، ميّت رو زمين نمي مونه

10 - آشپز که دوتا شد هيچ کدوم غذا درست نمي کنن

۱۱-پاتو از گليمت درازتر نکن ، پات دراز مي شه شلوار به پات کوتاه مي شه

یکی مزرعه اي ميخره 2سانتي متر در 8 کيلومتر !!!! ميگن اين چه زمينيه ؟؟چي ميخواهي بکاري ؟؟؟؟ ميگه به اميد خدا ماکاروني

rmadridvsbarcelona بازدید : 203 جمعه 17 دی 1389 نظرات (0)
 فیلم چارچنگولی

فیلم چارچنگولی:

کارگردان:  سعید سهیلی

بازيگران: جواد رضويان، رضا شفيعي جم، فتحعلي اويسي، بهاره رهنما، رضا فيض نوروزي، مهران رجبي،‌ شهرام قائدي، حسن چودن، مينا جعفرزاده، ساعد سهيلي و مژگان بيات

......................................................

ديگر عوامل و توضیحات بیشتر:

فیلمنامه: سعید سهیلی
تهیه کننده: سعید سهیلی
مدیر فیلمبرداری: حسين ملكي
تدوين: حسن ايوبي
صدابردار: جهانگير ميرشكاري
طراح صحنه و لباس: عباس بلوندي
طراح گريم: بابك شعاعي
عكاس: حسن شجاعي
شروع فیلمبرداری: جمعه 27 اردیبهشت 1387

......................................................

خلاصه داستان: فیلم، داستان شهرام و بهرام، برداران دوقلويي‌ است كه از ناحيه كتف و شانه به هم چسبيده‌اند. آنها از نظر ظاهر و عقايد به‌شدت با يكديگر متفاوتند اما مجبورند همديگر را تحمل كنند. اين موضوع باعث اتفاقات طنزي در طول قصه مي‌شود كه...

......................................................

يادداشت: « چارچنگولي » که پس از "چهارانگشتی" جدیدترین ساخته سعید سهیلی است روز جمعه 27 اردیبهشت 1387 در مكاني واقع در خيابان ايران كليد خورد.

......................................................

سال ساخت: 1387

سال اکران: 1387 - (29 آبان)

سينماهاي نمايش دهنده: گروه سینماهای عصر جدید

فروش: 120.5 ميليون تومان


جواد رضویان,رضا شفیعی جم

جواد رضویان,رضا شفیعی جم

فتحعلی اویسی

بهاره رهنما

جواد رضویان,رضا شفیعی جم



جواد رضویان,رضا شفیعی جم,بهاره رهنما



فتحعلی اویسی

جواد رضویان,رضا شفیعی جم



جواد رضویان,رضا شفیعی جم



جواد رضویان,رضا شفیعی جم

جواد رضویان,رضا شفیعی جم

جواد رضویان,رضا شفیعی جم

فتحعلی اویسی، بهاره رهنما و رضا فیض نوروزی

مهران رجبی

جواد رضویان,رضا شفیعی جم

جواد رضویان,رضا شفیعی جم,بهاره رهنما

بهاره رهنما

جواد رضویان,رضا شفیعی جم

جواد رضویان,رضا شفیعی جم

بهاره رهنما,شهرام قائدی

شهرام قائدی

جواد رضویان,رضا شفیعی جم

جواد رضویان,رضا شفیعی جم

مهران رجبی


   
rmadridvsbarcelona بازدید : 171 جمعه 17 دی 1389 نظرات (0)
» عکس های باران کوثری


باران کوثری در جشنواره فيلم فجر



باران کوثری در جشنواره فيلم فجر



جهانگير كوثري، تهيه كننده و باران كوثري، بازيگر فيلم سينمايي ميزاك



باران کوثری در جشنواره فيلم فجر







باران کوثری در جشنواره فيلم فجر









جهانگير كوثري، تهيه كننده و باران كوثري، بازيگر فيلم سينمايي ميزاك

جهانگير كوثري، تهيه كننده و باران كوثري، بازيگر فيلم سينمايي ميزاك

باران کوثری در جشنواره فيلم فجر







باران كوثري و مهرداد صديقيان در جلسه پرسش و پاسخ فيلم «حيران»





باران کوثری در جشنواره فيلم فجر

باران کوثری در جشنواره فيلم فجر

دانلود رایگان سریال یوسف پیامبرwww.rmadridvsbarcelona.blogfa.comجديدترين عكسهاي مصطفي زماني(يوزارسيف) جديدترين عكسهاي مصطفي زماني(يوزارسيف)

 

تصویر(عکس) کارنامه امتحان نهایی اینشتین در پایان تحصیلات دبیرستان - سال ۱۸۹۶

تاريخ و محل تولد اكثر هنرمندان و بازیگران كشور(ایران)  زيباترين پيامهاي كوتاه rmadridvsbarcelona.blogfa.COM   اس ام اس سیزده بدر سیزدهبدر 13بدر



عكس هاي برترين سفره هاي هفت سين  زیباترین عکس های نوروزی

 عكس هاي افسانه ي جومونگ   جومونگ فرمانده گارد سلطنتی  اس ام اس های عید

تقویم سال 1388 برای کلیه گوشی های موبایل - جاوا

زيباترين اس ام اس هاي روز  

جواب سوال روزانه راسخون       جواب سوال روزانه تبیان     جواب سوال هفتگی تبیان  

جواب سوالات مسابقه درسهایی از قرآن   جواب سوال تبیان اصفهان  جواب مسابقات صهبای حج

اس ام اس تبریک نوروز 88   لحظه تحویل سال1388 کارت پستال های نوروز norooz postcart  

 تقویم سال 1388 برای کلیه گوشی های موبایل - جاوا

دانلود رایگان سریال یوسف پیامبرwww.rmadridvsbarcelona.blogfa.comجديدترين عكسهاي مصطفي زماني(يوزارسيف) جديدترين عكسهاي مصطفي زماني(يوزارسيف)

 
 yozarsef, یوزارسیف, یوسف, پیامبرجدیدترین و زیباترین smsها در www.rmadridvsbarcelona.blogfa.com  هميشه پاي يك زن درميان است  

 

• کريمي • ارضي • سلحشور • انساني • بني فاطمه • کافي • کوثري •میرداماد • طاهري • هلالي • خلج • نزارالقطری • حدادیان • بختیاری • کربلایی • موذن زاده • سیب سرخی • اثنی عشران • عینی فرد زنجانی • کویتی پور • فخری • آهنگران

 

 

آیات عظام : مکارم شیرازی • مظاهری • مصباح یزدی • جوادی آملی • ناصری • مهدوی • رحیم توکل • دستغیب • حق شناس • مجتهدی تهرانی • شهید مطهری حجج اسلام: • فرحزاد • تهرانی • قرائتی • صدیقی • پناهیان • انصاریان • هاشمی نژاد • فاطمی نیا • رفیعی • نقویان

 

 

• امام حسین • حضرت اباالفضل • حضرت علی • امام رضا

پخش مستقیم حرم امام علی(ع)       پخش مستقیم حرم امام حسین(ع)

پخش مستقیم حرم امام رضا(ع)        پخش مستقیم حرم ابالفضل(ع)

 
پخش مستقیم حرم امام حسین(ع) rmadridvsbarcelona.blogfa.comپخش مستقیم حرم ابالفضل(ع)rmadridvsbarcelona.blogfa.com  
پخش مستقیم حرم امام علی(ع) rmadridvsbarcelona.blogfa.com پخش مستقیم حرم امام رضا(ع) rmadridvsbarcelona.blogfa.com  
 

آلبوم عکس مکه و مدینه( Mekka Madine picture)

مجموعه تصاویر مقام معظم رهبری.معرفی پایگاهها و مرجع وب سایتها

  عکس دوقلو های به هم چسبیدهتبت تنها کشوریست که زنان چند شوهر کاملا قانونی دارند

آلبوم تعطیلات کریسمس اس ام اس شب یلدا.  

yozarsef, یوزارسیف, یوسف, پیامبرجدیدترین و زیباترین smsها در www.rmadridvsbarcelona.blogfa.com          

 مصاحبه با مصطفی زمانی بازیگر نقش جوانی حضرت یوسف « یوزارسیف»

حضور گلشیفته فراهانی در هالیوودآلبوم مینیاتور و نقاشی 1 اس ام اس 318

اس ام اس 317کارت پستال عید قربان کارت پستال عرفهضد حال یعنی...

 عکس هایی ازخطای چشمسروده های مقام معظم رهبری(2) 

مجموعه تصاویر مقام معظو رهبریسروده های مقام معظم رهبری (1)

معرفی پایگاهها و مرجع وب سایتها داستان عشق بی پایان

عکس های اختراعات عجیب 1تصاویر آبزیان(عکس های جانوران آبزی)جالبترین آمار از برج میلاد تهران اس ام اس ۳۱۶مجموعه ی تصاویر غروب (عکس های غروب)

..:: قلب آدما ::.. مطلبی از دکتر شریعتی مصاحبه با مصطفی زمانی بازیگر نقش جوانی حضرت یوسف « یوزارسیف»

عکس های جالب برای چشم های تیزبین !زندگینامه باراک اوباما «باراک حسین اوباما

آلبوم عکس عتبات عراق (تصاویر آلبوم عتبات عراق )جملات زیبا و اس ام اس 314جملات ماندنی

عکسهای از افتتاح بزرگترین هتل خاورمیانه در دبی : اس ام اس تصویریآلبوم حیوانات وحشی

عکسهای کودکاندوست و دوستیابیاس ام اس 313اس ام اس 312

اس ام اس 311مجموعه تصاویر زیر پرنده ای را نشان می دهد که مصمم به نجات جفت مجروحش است

صفحه اصلی(اول) وبلاگ

 

 


 

rmadridvsbarcelona بازدید : 144 جمعه 17 دی 1389 نظرات (0)
» عکس های لادن طباطبایی

بیوگرافی لادن طباطبایی:

نام: لادن طباطبایی

تاریخ تولد: 1349 - تهران

...............................................

فارغ التحصیل بازیگری تئاتر از دانشکده  هنرهای زیبای دانشگاه تهران.

هیچگاه آنطور که باید، نتوانست بدرخشد هرچند که بازیهای نسبتا خوبی در کارنامه دارد. بازی در مجموعه پلیسی خواب و بیدار فرصت بسیار  خوبی برای هنرنمایی او بود.

بازیگر برگزیده از دوازدهمین جشنواره سراسری تئاتر فجر برای نمایش سورنا و مادر لوک.

 

متولد تهران ، ديپلمه علوم تجربي و ليسانس بازيگري تأتر از دانشكده هنرهاي زيبا ،دانشگاه تهران .

گذراندن دوره سه ماهه فيلمنامه نويسي و تحليل فيلم در كلاسهاي كارگاه آموزش فيلمسازي ، زير نظر فريدون جيراني و فرخ انصاري بصير.
شروع فعاليت بازيگري همزمان با ورود به دانشكده ، با حضور در نمايشهاي دانشجويي .
وي ابتدا با گرايش نمايش عروسكي به تحصيل پرداخت كه حاصل آن چند تجربه عروسك گرداني ، نمايشنامه نويسي عروسكي و كارگرداني دو نمايش( مهمانهاي ناخوانده ، به شيوه زنده )و ( جوجه طلايي ، عروسكي ) بود . سپس با تغيير گرايش به رشته بازيگري فعاليت خود را در اين زمينه متمركز كرد .
در بهمن ماه 1373 با ارايه پايان نامه نظري و عملي از دانشكده فارغ التحصيل شد . پايان نامه نظري وي تحت عنوان « بازيگر و اشيا » به بررسي ارتباط بازيگر و اشيا از دير باز تاكنون ميپردازد و ضمن نگاهي به ديدگاههاي پيشينيان به نقش و حضور اشيا در حيطه نمايش و زندگي ، كاركرد اشيا را در جريان نزديكي به نقش بررسي ميكند .
پايان نامه عملي وي با نام « لباسي براي مهماني » اجرايي بود با تحليل كاملاً متفاوت از نمايش دعوت ِ غلامحسين ساعدي . در اين نمايش كه با كارگرداني محمد رحمانيان و بازي لادن طباطبايي و مهتاب نصير پور به مدت 10 شب بر صحنه تالار مولوي بود ، اشيا موجود در صحنه بنحوي مورد استفاده بازيگران قرار ميگرفت كه مفاهيم متفاوتي را به تماشاگر القا مينمود .

تعدادي از نمايشهاي دانشجويي كه به عنوان بازيگر در آنها حضور داشته :
سياه ( علي نصيريان )، باغ وحش شيشه اي ( تنسي ويليامز )، خانه برناردا آلبا ( گارسيا لوركا )، يرما ( گارسيا لوركا ) ، دعوت ( غلامحسين ساعدي ) ، تكيه بر باد ( ناظرزاده كرماني ) دختر بخت ( اوژن يونسكو )، چهار فصل ( آرنولد وسكر + كارگردان ) .
همچنين با بازي در نمايش « سورنا مادر لوك » نوشته داريوش مختاري و كارگرداني فرشته سرابندي ، جايزه بازيگر برگزيده زن را از جشنواره سراسري تأتر فجر بدست آورد ( سال 1372 ).
در سال 1378 نمايش تك پرده اي با نام « ليلي...بي مجنون » نوشته و كار خودش را با بازي خودش بر روي صحنه برد ، كه اين نمايش با صحنه خالي و با تكيه بر توانايي بازيگر در ارايه چندين نقش و با استفاده از مفاهيم اشيا اجرا شد كه در جشنواره تأتر بانوان جايزه بازيگر برگزيده را از آن خود كرد .
اولين حضور وي در مقابل دوربين تجربه كوتاهي در برنامه عروسكي « عطر و گلاب بپاشيد » به كارگرداني ايرج طهماسب (1370 ) بود و پس از آن مجموعه تلويزيوني « بر سر دو راهي » به كارگرداني حسين فردرو (1371 ) و جنگ نوروز 72 داريوش كاردان .
هم چنين دو تله تأتر تحت نام مجموعه يك داستان ، به كارگرداني محمد رحمانيان ، برگرفته از آثار نويسندگان روسي بازي كرد .
پس از پايان دوره ليسانس وي بازيگري را به طور جدي دنبال كرد ، اولين سريال بلند وي « نيمه پنهان ماه» بهمن ماه 1373 پخش شد و بهار 1374 اولين حضور مقابل دوربين 35 با فيلم سينمايي سايه به سايه به كارگرداني علي ژكان رقم خورد . تابستان 1374 در فيلم سينمايي خواهران غريب (كيومرث پوراحمد ) شركت كرد ...

 

عکس های لادن طباطبایی و شوهرش



عکس های لادن طباطبایی





عکس های لادن طباطبایی




































rmadridvsbarcelona بازدید : 261 جمعه 17 دی 1389 نظرات (0)
» عکس های رعنا آزادی ور

بیوگرافی رعنا آزادی ور:

با بازی در فیلم مارمولک (کمال تبریزی، 1382) فعالیت در سینما را آغاز کرد و با یک سال دوری از سینما با بازی در سه فیلم در سال 1384 موقیعت خود را در سینما تثبیت کرد. او با بازی در فیلم پارک وی (فریدون جیرانی، 1385) برای بار نخست بازی در نقش اول را همراه با نیما شاهرخ شاهی تجربه کرد.

......................................................

مجموعه آثار:

- مارمولک (کمال تبریزی، 1382)
- هوو (علیرضا داودنژاد، 1384)
- کارگران مشغول کارند (مانی حقیقی، 1384)
- زاگرس (محمدعلی نجفی، 1384)
- پارک وی (فریدون جیرانی، 1385)

 

عکس های رعنا آزادی ور









عکس های رعنا آزادی ور











عکس های رعنا آزادی ور



تعداد صفحات : 35

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1386
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 208
  • آی پی امروز : 78
  • آی پی دیروز : 112
  • بازدید امروز : 346
  • باردید دیروز : 261
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2,209
  • بازدید ماه : 5,937
  • بازدید سال : 93,834
  • بازدید کلی : 679,078